×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

رقص قلم

شاعرانه های بابک حادثه

× علی احمدی با نام هنری بابک حادثه شاعر و فیلمنامه نویس رسمی ایران زمین می باشم . صاحب آثاری ادبی مانند آتش به دشت نیلوفر منظومه مهتابی حس خاموش گیسوی ارغوانی برزخ و هر گاه زندگی را تعریف کردم باختم و هر گاه در زندگی تعریف شدم افق پیروزی نمایان شد دوست و خدمتکار شما عزیزان: بابک حادثه
×

آدرس وبلاگ من

raghseghalam.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/[email protected]

?????? ???? ?????? ???? ???? ?????? ????? ??? ??? ????? ??????
× ?????? ???? ???? ?? ???? ???? ?????? ????? ??? ??? ????? ??????

(خطّ پایان(غزل عارفانه

 آیه سی و چهارم سوره مبارکه اعراف :

(إِذَا جَاءَ اَجَلُهُم  لاَ یَستَأ خِروُنَ ساعَةً وَ لا یَستَقدِموُن )
همانا زمانی که مرگ فرا رسد ، ساعتی پس و پیش نخواهد شد.
خطّ  پایان.......
عمر ما هم عاقبت، روزی به پایان می رسد
بی خبر،بی اطّلاع، ناخوانده مهمان می رسد
جان شیرینی که بخشیدت خدا،یعقوب وار
همچو آن گمگشته یوسف ، سوی کنعان می رسد
دیر یا زودش بماند،عاقبت مُرغ اَجَل
می گشاید بال و پَر، با حکم یزدان می رسد
آنکه زودش می بَرَد ،بی شک بُوَد شایسته تر
بَر گُنَه کاران مجالی بهرِ جبران می رسد
گه  مُفاجات است و وحشتناک و تلخ و سهمگین
گه  مثالِ عاشقی ، هر کو خرامان می رسد       
از برای کینه توزان سیل وطوفان است و رَعد
در سرای مهر ورزان، عَنبر اَفشان می رسد
می دَراند گه  چو گرگی، خوب و بد را بی سوال
گاه چون موری به فرمان سلیمان می رسد
خشک و تَر را گاه می سوزاند همچون آتشی
موسمی دیگر به سانِ دل نوازان می رسد
گاه بی رحم و مُروّت عالمی در خون کِشَد
جان زِ مادر می سِتاند،، در پی زُهدان رسد
گه برای قبض روحِ خاتمِ پیغمبران
شرمسار و غُصّه دار و اَشک ریزان می رسد
می سِتاند صبح دم،، جان از نهاد کج رَوان
شب میانِ سجده پرهیز کاران می رسد
گه به قدر لحظه ای ،نسلی کُنَد مقطوع و گاه
سال ها بر بستر پیری ، هراسان می رسد
بر صغیر و بر کبیر و زشت و زیبا، خوب و بد
بهر انسان و نبات و چهار پایان می رسد
هم مکان مستور باشد ،هم زمان پنهان بُوَد
در میان غفلت دنیا پرستان می رسد
گرچه هر دفعه به فرمان خدا آید ، ولی
گه سروش درد و گه چون پیک درمان می رسد
ظالمی را دَر رُباید ،خلق در عیش و فراخ
وقت دیگر ،بَهر گُل چیدن ،،شتابان می رسد
گر زِدنیا، جُز غم و سختی تو را ،خیری نبود
موسم پرواز اَمّا،،سهل و آسان می رسد
آنکه مشق دوستی،،بِنموده با پروردگار
مرگش همچون نوبهاری در زمستان می رسد
از برای زور گویان و همی گردن کشان
بعد عمری سرکشی ،،دوران زندان می رسد
خَتم گردانیده بر ما،،حُجّتَش را ، کردگار
عطر ناب آیه اش ،اَز سوی قران می رسد
پیش و پس هرگز نمی گردد زمان مرگ تو
رأس تاریخ مُقَرّر، وقت هجران می رسد
نیک یا بد آدمی با نامه اَعمال خویش
عشق دنیا وا نَهَد،،بَر خطِّ پایان می رسد
(حادثه)  تطهیر بِنما ، دامن آلوده را
وَر نه راهت بر سرای شرک ورزان می رسد
سروده علی احمدی (حادثه)....
دوشنبه 7 آبان 1397 - 4:43:16 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
آمار وبلاگ

37582 بازدید

341 بازدید امروز

61 بازدید دیروز

555 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements